جری سینفلد کمدین در یکی از مونواوگ هایش اظهار کرد که بر طبق بیشترین مطالعات انجام شده، ترس شماره یک افراد، صحبت کردن در جمع است. ترس شماره دو، مرگ است! مرگ شماره دو است! به این معنی است که بیشتر افراد، در موقع تشییع جنازه کسی، اگر قرار بود در تابوت بخوابند حال بهتری می داشتند، تا اینکه بخواهند حین عزاداری برای حضار در مورد میت سخنرانی دهند! نتیجه سینفلد بحث بر انگیز است، اما واضح است که کمرویی و اضطراب اجتماعی، تقریبا همگانی است.
در برسی هایی که توسط فیلیپ زیمباردو، روان شناسان و همکاران وی صورت گرفته است، 40% افراد خودشان را به عنوان افراد خیلی خجالتی توصیف کرده اند، که نشان دهنده آن است که کم رویی مسئله جدی است. از 60% باقی مانده، بیشتر افراد گزارش کرده اند که در وضعیت های خاص خجالتی هستند، با اینکه آن ها سابقا خجالتی بوده اند. در حقیقت، تنها 5% افراد گزارش کرده اند که آن ها هیچ وقت ک مرو نبوده اند.
در تحقیقات انجام شده در مورد اضطراب، که در مرکز تحقیق و درمان خود صورت داده ایم، دریافتیم که علایم جسمانی اضطراب اجتماعی در جمعیت عمومی رایج است. در مطالعه ای که انجام داده ایم، بیشتر افراد گزارش کردند که هر از گاهی در وضعیت های خاصی، علایم جسمانی اضطراب را نشان می دهند. بعضی از شایع ترین این علایم شامل: احساس دلشوره، احساس تنش، سرخ شدن، مشکل در ارائه مطالب خود، تپش قلب، لکنت زبان، احساس ناراحتی در گلو، عرق کردن، لرزش، تمایل به لبخند زدن و با خندیدن و صحبت غیر قابل کنترل و یا نامناسب است.
آیا کمرویی و اضطراب اجتماعی، همیشه یک مشکل هستند؟
بیشتر اوقات، تنها نتیجه احساس اضطراب اجتماعی، ناراحتی موقتی است که افراد در این وضعیت تجربه می کنند. در بسیاری از موارد، اضطراب برای دیگران مشهود نیست و علایم آن با کارکرد افراد تداخل ندارد. اگر بقیه افراد متوجه اضطراب فرد شوند، واکنش آن ها معمولا شدید نخواهد بود. در حقیقت، مقدار کمتری از کم رویی و اضطراب اجتماعی، می تواند به عنوان ویژگی مثبت در نظر گرفته شود. کم رویی می تواند گاهی اوقات به عنوان نشانه متواضع بودن یا ویژگی های واقع بینانه ای که اغلب خوشایند و مطلوب تصور می شوند، در نظر گرفته شود.
در حقیقت، به اندازه کافی اضطراب نداشتن در وضعیت های اجتماعی ، می تواند مشکلی برای برخی از افراد باشد. همگی ما، افرادی را می شناسیم که آرزو می کنند، ای کاش درباره نحوه نگرش دیگران، توجه بیشتری می کردند. برای بیشتر ما، کمی کم رویی و اضطراب اجتماعی، می تواند خصلت مفیدی باشد. اگر شما هرگز توجهی به چگونگی مورد قضاوت قرار گرفتن توسط دیگران نداشتید، احتمالا کارهایی را انجام می دادید که شما را به دردسر می انداخت. همیشه آنچه را که در ذهنتان بود می گفتید، بی آنکه بیاندیشید که چه تاثیری بر دیگران خواهد گذاشت. دیر به سرکار خود می رفتید و سخنرانی های خود را بدون آمادگی انجام می دادید و اطلاعاتی را که باید مخفیانه بماند، افشا می کردید، در نتیجه دیگران خیلی زود شروع به واکنش منفی می کردند و نتایج نامطلوبی پیش می آمد. مقدار مشخصی از اضطراب اجتماعی، می تواند شما را از انجام کارهایی که منجر به پیامد های اجتماعی شدیدی شود محافظت کند.
چه زمانی کم رویی و اضطراب به صورت مشکل بروز می کند؟
اضطراب اجتماعی وقتی تبدیل به مسئله می شود که مکررا و به صورت شدید رخ دهد، تا آنجایی که فرد به خاطر سطح اضطراب، دچار ناراحتی شود و در عملکرد او اختلال به وجود آید، و در نتیجه، در رسیدن به اهداف خود ناتوان بماند. برای مثال، فروشنده ای که دچار اضطراب می شود و در مغازه را زمانی که باید مشتریان خود گفت و گو کند می بندد، متوجه خواهد شد که اضطراب مانع کسب درآمد بالاست. همین طور ، مردی می خواهد رابطه ای با شخصی داشته باشد، اما هر فرصتی را برای آشنایی، از ترس اینکه مبادا تاثیر بدی روی او بگذارد، رد می کند، احتمالا دچار احساس یاس و ناراحتی خواهد شد. در این موارد، واضح است که اضطراب اجتماعی، مشکل به وجود می آورد.